یکی از جذاب ترین بخش های موزه لوور، مخصوصا برای ما ایرانی ها، بخش آثار باستانی شرق نزدیک و تالارهای ایران در موزه لوور است. موزه لوور با دارا بودن هزاران اثر ارزشمند باستانی و هنری از ایران، یکی از کاملترین مجموعه های تاریخی ایران را دارا می باشد.
آثار نفیس ایرانی موجود در موزه لوور را، با توجه به قدمتشان، می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) آثار ایران باستان در موزه لوور که مربوط به سه دوره تاریخی هخامنشیان، عیلامیان و قبل از عیلامیان است. این آثار ارزشمند ایران باستان در تالارهای مخصوص ایران در بال ریشلیو (Richelieu Wing) طبقه همکف (طبقه 0) و اتاقهای 232 تا 316 جای گرفته اند.
ب) آثار ایران در دوره اسلامی که مربوط به شاهکارهای هنری ایران بعد از دوران ساسانی است. این آثار در بخش هنر دوران اسلامی در بال دنون (Denon Wing) طبقی منفی یک و اتاق شماره 186 موزه لوور در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته اند.
علاوه بر این ها، آثار ارزشمند بابلی و اکدی دیگری نیز در اکتشافات ایران بدست آمده است که اکنون در بخش بین النهرین موزه لوور به نمایش گذاشته شده است. این آثار که منشا ایرانی ندارند، در دوران باستان توسط پادشاهان ایرانی به عنوان غنیمت به ایران آورده شده بودند. از آن جمله است: اِستل قانون حمورابی، اولین قوانین نوشته شده بشری و لوح پیروزی نارامسین، پادشاه قدرتمند اکدی.
در این پست صرفا به معرفی آثار ایران باستان در موزه لوور پاریس می پردازم. معرفی آثار هنری ایران در دوره اسلامی در پستی جداگانه در حال نگارش است که انشالله به زودی منتشر خواهد شد. همچنین در این مطلب، تاریخچه مختصری از جریان اکتشافات و انتقال آثار ایران به موزه لوور را توضیح داده ام.
همچنین می توانید با تماشای هایپرلپسی که در سفر اخیرم تهیه کرده ام، در 9 دقیقه، از کلیه تالارهای ایران باستان در موزه لوور بازدید کنید:
با توجه به طولانی بودن مطلب، برای دسترسی راحت تر به بخش های مختلف می توانید از فهرست زیر استفاده کنید:
- تاریخچه غارت آثار ارزشمند ایران به موزه لوور
- سرستون سنگی کاخ آپادانای شوش
- قاب های تزئینی کمانداران هخامنشی
- اکتشافات ژاک دومورگان
- لوح گلی منشور ساخت کاخ آپادانا
- قاب های تزئینی موجودات اساطیری
- قاب تزئینی گوپِت یا لاماسوهای هخامنشی
- تابوت بزرگ زاده هخامنشی
- بازوبند طلایی هخامنشی
- گردن بند با مهره های عقیق
- مجسمه ملکه ناپیرآسو
- قانون حمورابی
- لوح سنگی پیروزی نارامسین
- سیت شمسی
- میز قربانی
- لیوان سفالی بلند با نقش بز کوهی
- اکتشافات در دوره پهلوی
- تخته بازی 58 حفره
- قاچاق عتیقه های ایرانی به موزه لوور
- مفرغینه های لرستان
- جام طلای مارلیک، یکی از ارزشمندترین آثار ایران در موزه لوور
- بز کوهی بالدار هخامنشی
- تکوک (ریتون) نقره هخامنشی
- جام های نقره هخامنشی
کاوش های مارسل دیولافوا، شروع غارت گسترده شوش
انتقال آثار باستانی ایران به موزه لوور طی یک دوره تقریبا 90 ساله (1885 تا 1979 میلادی یا 1264 تا 1358 شمسی) و در چندین مرحله اتفاق افتاده است. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه که آن را عصر بی خبری ایران نیز نامیده اند، امتیازهای زیادی به بیگانگان واگذار شد.
در زمان سلطنت او دولت فرانسه امتیاز کاوش های باستانی در ایران را به دست آورد و این سرآغازی بود بر انتقال گسترده و قانونی آثار ارزشمند ایران باستان به اروپا.
فصل اول اکتشافات فرانسوی ها در سال 1885 و 86 میلادی (حدود 130 سال پیش) در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و به سرپرستی مارسل دیولافوا انجام شد. در این دوره هدف اصلی صرفا غارت و دزدیدن آثار ارزشمند باستانی ایران بود و هیچ گونه عملیات علمی باستان شناسی صورت نگرفت.
در این اکتشافات، گنجینه ای عظیم از اشیا و آثار تمدن درخشان امپراتوری هخامنشیان در محل کاخ آپادانای شوش کشف و به فرانسه منتقل شد. امروزه می توانید آثار بدست آمده از اکتشافات کاخ آپادانای شوش را در تالار هخامنشیان (بال ریشلیو، طبقه همکف، اتاق شماره 308) در قسمت ایران موزه لوور مشاهده کنید.
مهم ترین آثار کشف شده توسط گروه دیولافوا عبارت اند از:
سرستون سنگی کاخ آپادانای شوش
این اثر یکی از بقایای 36 سرستون کاخ آپادانای داریوش اول در شوش است که در پی کاوش های اولین گروه باستان شناسان فرانسوی در سال 1890 میلادی کشف و به موزه لوور منتقل شد. این سرستون، پس از بازسازی به عنوان نماد هنر و معماری ایران باستان در تالار هخامنشیان موزه لوور به نمایش گذاشته شده است.
جالب است بدانید گروه دیولافوا برای انتقال این سرستون بزرگ که مغایر با توافق نامه حفریات باستان شناسی در ایران بود، هر قطعه را به قطعاتی کوچکتر خرد می کردند و سپس در صندوق های بزرگ چوبی قرار می دادند و به پاریس می فرستاند. در موزه لوور قطعات شکسته را به هم وصل می کردند و بعد از بازسازی به نمایش می گذاشتند.
مادام دیولافوا در کتابی با نام “خاطرات کاوش های باستان شناسی شوش” بازگو می کند که با چه ترفندهایی آثار باستانی ایران را به فرانسه رسانده است. او در قسمتی از کتاب نوشته است:
دیروز گاو سنگی بزرگی را که در روزهای اخیر پیدا شدهاست با تاسف تماشا میکردم، در حدود دوازده هزار کیلو وزن دارد! تکان دادن چنین توده عظیمی غیر ممکن است. بالاخره نتوانستم به خشم خود مسلط شوم، پتکی بدست گرفتم و بجان حیوان سنگی افتادم. ضرباتی وحشیانه بهاو زدم. سر ستون در نتیجه ضربات پتک مثل میوه رسیده از هم شکافت …
قاب های تزئینی کمانداران هخامنشی در موزه لوور پاریس
امروزه تعداد زیادی از این قاب های رنگی زیبا که از بقایای کاخ آپادانای شوش به دست آمده، زینت بخش تالار هخامنشیان در موزه لوور است. این قاب های آجری که احتمالا قسمتی از تزئینات داخلی کاخ آپادانای شوش بوده اند، از آجرهای لعابدار و خوش رنگی ساخته شده اند و سربازان و کمان داران هخامنشی را به صورت برجسته به تصویر کشیده اند.
این آثار که در پی حفریات گروه دیولافوا و به شکل پازل های پراکنده از آجرهای منقوش و لعاب دار یافت شد، پس از انتقال به لوور، توسط کارشناسان موزه ترکیب نهایی خود را نشان داد.
رمان گیرشمن معتقد است که تمام زینت کاخ آپادانا و قسمتهای دیگر کاخ شوش به وسیله آجرهای لعاب دار رنگی انجام گرفته است. جالب است که در ویرانه های کاخ بزرگ شوش حتی یک قطعه سنگ یا نقش برجسته به دست نیامده است.
کاربرد لعاب از زمان عیلامیان بوده است ولی در زمان هخامنشیان نوع، زیبایی و کاربرد لعاب به حداکثر اوجش می رسد. دیوارهای بیرونی کاخ آپادانا با آجرهای لعابدار زینت می شدند. هدف نشان دادن شکوه و عظمت به بازدیدکنندگان بوده است.
گیرشمن در مورد آجرهای لعابدار سربازان هخامنشی می گوید:
می گویند داریوش با این سربازان گارد جاویدان در لشکرکشی به مصر هنگام پیروزی کمبوجیه بر آن کشور شرکت داشت. به علاوه، این سربازان برای بدست آوردن تاج پادشاهی به او کمک کرده بودند.
اکتشافات ژاک دومورگان، کشف تمدن شوش و انتقال آثار بابلی و عیلامی
ژاک دومورگان، سرپرستی دومین گروه باستان شناسان فرانسوی که به ایران آمدند را برعهده داشت. او یک مهندس معدن و آشنا به خط و زبان های باستانی بود. بر خلاف دیولافوا که صرفا به غارت آثار باستانی مشغول بود، ژاک دومورگان بیشتر به مطالعات پیش از تاریخ گرایش داشت و می کوشید تا ریشه و خاستگاه اولیه تمدن های بشری را کشف و اثبات نماید.
او توانست از طریق روابط دیپلماتیک و تلاش تولوزان، پزشک مخصوص ناصر الدین شاه، امتیاز انحصاری کاوش و حفاری در شوش را بگیرد. سپس با خیال راحت قعله ای به سبک دژهای قرون وسطایی اروپا در شوش ساخت تا اکتشافات گروهش از دست اندازی راهزنان محلی و کنجکاوی ماموران دولتی در امان باشد. در آن قلعه یافته های خود را پس از مطالعات اولیه و نشانه گذاری، در صندوق های مخصوص بسته بندی و روانه پاریس می کرد.
ژاک دومورگان علاقه ای به ادامه حفاری های دیولافوا در محوطه کاخ آپادانای داریوش را نداشت. لذا شروع به حفاری تپه آکروپل یا کهن دژ شوش کرد و موفق شد به مجموعه عظیم و درخشانی از فرهنگ، هنر و تمدن بابل قدیم دست یابد.
در 14 ربیع الثانی 1318 قمری مطابق با 11 آگوست 1900 میلادی، قراردادی در یازده بند تنظیم شد که به قرارداد مظفرالدین شاه یا واگذاری امتیاز انحصاری کاوش در تمام ایران موسوم شد. بر طبق این قرارداد، شاه قاجار امتیاز انحصاری حفریات باستان شناسی در تمام ایران را به مدت 60 سال به فرانسویان واگذار کرد.
ژاک دومورگان که اکتشافات ارزشمندی انجام داده بود، سرانجام بدلیل اختلاف نظر پیش آمده با سایر اعضای گروه باستان شناسی و مدیران موزه لوور، در سال 1908 میلادی از کار خود استعفا داد و ادامه کارش را به همکار جوان ترش رونالد دومِکِنِم واگذار کرد.
دومکنم دامنه مطالعات و اکتشافات باستان شناسی خود را در منطقه شوش گسترش داد و بار دیگر به وسوسه های دائمی موزه داران دل سپرد و خط جست و جوهایی را که پیش از این اکیپ دیولافوا آغاز کرده بود پی گرفت تا یافته های آنان را در بازسازی کاخ داریوش در شوش یعنی کاخ آپادانا تکمیل سازد.
مهم ترین آثار کشف شده توسط گروه ژاک دومورگان و رونالد دومکنم عبارت اند از:
لوح گلی منشور ساخت کاخ آپادانا
این کتیبه گلی که “منشور ساخت کاخ شوش” نامیده شده است، به شکل مربع به طول 42 سانتی متر است که در سال 1911 میلادی از زیر یکی از پایه های ورودی کاخ آپادانا کشف شد. این کتیبه به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی کهن نگاشته شده است.
قسمتی از این کتیبه اکنون در موزه لوور است و تکه های دیگری از آن در موزه باستان شناسی شوش نگهداری می شود. دو کتیبه دیگر، یکی به زبان عیلامی و دیگری به زبان بابلی، در ضمن کاوش در سال 70-1969 در محل کاخ آپادانا و تالار بار عام داریوش اول یافت شده است.
متن این کتیبه به سبک معیار کتیبه های پادشاهان هخامنشی تنظیم شده است، یعنی با ستایش اهورامزدا و اذعان به اینکه شاه اعمالش را با حمایت الهی انجام داده است. سپس تبارنامه شاهی بیان می شود. همانند متن کتیبه بیستون، داریوش تاکید می کند که سلطنت وی از حمایت و تایید اهورامزدا برخوردار است.
اشاره به اسبان خوب و مردان نیک، آگاهی هایی از ارزش های جامعه پارسیان در اختیار ما می نهد. در بخش سوم، داریوش نحوه ساخت بنا را شرح می دهد که بر اساس آن اطلاعات ارزشمندی درباره مصالح به کار رفته در بنای کاخ و هنرمندان و صنعتگران ملل مختلف که در شکل گیری آن نقش داشته اند، به ما ارائه می کند.
قسمتی از ترجمه متن کتیبه ساخت کاخ آپادانای شوش:
این کاخ که در شوش بنا کردم از راه دور زیور آن آورده شد. زمین به طرف پایین کنده شد تا در زمین به سنگ رسیدم. چون کند و کوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد، قسمتی چهل ارش در عمق، قسمتی دیگر بیست ارش در عمق، روی آن شفته کاخ بنا شد.
حفر زمین و انباشتن محل آن با ریگ درشت و قالبگیری آجرکاران بابلیان بود که آن را انجام دادند. چوپ سدر را از کوه موسوم به جبل لبنان آورده اند. مردم آشور آن را تا بابل آورده اند و از بابل تا شوش آن را کاری ها و ایونی ها حمل کرده اند.
چوب یکا از گنداره و کرمان آورده شد. طلایی که در این جا به کار رفته از سارد و بلخ (باکتریا) آورده شد. سنگ گرانبهای لاجوردی و عقیق را که در این جا به کار رفته از سغد آورده اند. سنگ فیروزه گرانبها را از خوارزم آورده اند.
نقره و مس که در این جا به کار برده اند از مصر آورده شده. آرایه هایی که دیوارها را آراسته اند از ایونیه آورده شده. عاجی که به کار رفته از حبشه، هند و رخج (آراخوسیا) آورده شده. ستون های سنگی که این جا کار گذاشته شده از شهری به نام ابیرادوش در عیلام آورده شده.
هنرمندانی که سنگ را حجاری کرده اند، ایونیان و ساردیان بوده اند. زرگرانی که طلا را کار کرده اند، مادی و مصری بودند. کسانی که بر چوب ترصیح کرده اند از مردم سارد و مصریان بودند. آنان که آجرهای مینایی ساخته اند بابلی بودند. مردانی که دیوارها را آذین نموده اند مادی و مصری بودند.
قاب های تزئینی موجودات اساطیری
موجودات اساطیری یکی دیگر از نقش هایی است که بر روی قابهای تزئینی کاخ آپادانای شوش دیده می شود. هنر هخامنشی، مملو از نقش های حیوانات اساطیری است. در اندیشه اساطیری، هر جانوری دارای نیروی سحرآمیز و فرمانروای قلمرو خویشتن است. انسان از ابتدا به این نیروها غبطه خورده و برای دستیابی به آنها کوشیده است.
رسیدن به توان پرواز همچون پرندگان تیزچنگالی مثل شاهین، دلاوری به سان شیر یا بی مرگی همپای مار، آرزوهایی بوده که انسان باستانی همواره به آنها اندیشیده و در هنر و ادبیات ثبتشان کرده است.
هنگامی که این جانوران در هم آمیخته یا با انسان ترکیب می شدند، موجودی فراطبیعی و شکست ناپذیر حاصل می آمد که توانایی های چندگانه داشت. زیرا اندام های نیرومند جانوران گوناگون (مثل ذهن اندیشه گر انسان، بال های پرنیروی شاهین، تن زورمند گاو یا شیر، نیش گزنده مار یا کژدم و …) را یکجا گرد آورده بود.
ایرانیان باستان نقش برجسته یا مجسمه این موجودات افسانه ای قدرتمند را برای محافظت از کاخ ها و شهرهایشان بر سر درب های ورودی یا روی دیوارهای خارجی کاخ ها قرار می دادند.
قاب تزئینی گوپِت یا لاماسوهای هخامنشی
این قاب تزئینی به ارتفاع 120 و عرض 117 سانتی متر از آجرهای لعاب دار چند رنگ با زمینه آبی و سبز ساخته شده است. در این قاب دو خدای محافظ هخامنشی پشت به هم نشسته اند. این گونه جانوران را لاماسو یا گوپِت می نامند.
گوپِت یا لاماسو یکی از جانوران اساطیری بالدار است که با سر انسان، تن گاو یا شیر و بال عقاب یا شاهین نمایش داده می شود.
گور بزرگ زاده هخامنشی در موزه لوور پاریس
یک از اکتشافات عصر هخامنشی دومورگان، کشف مقبره یک نجیب زاده پارسی با مجموعه ای دست نخورده از گنجینه های شخصی اش بود. این آرامگاه سلطنتی متعلق به حدود 2400 سال پیش بود و از آن یک گنجینه کامل از جواهرات و زیورآلات طلایی مانند گردن آویز جواهرنشان و دست بند طلایی به دست آمد.
ژاک دومورگان در آکروپل شوش دو قبر با تابوت های مفرغی پیدا کرد که یکی از آن ها غارت شده بود ولی دیگری دست نخورده مانده بود. به تصور دومورگان اسکلت درون تابوت دوم به زن مسنی تعلق داشت که با زیورآلاتش، که در اطراف سر و سینه قرار داشتند، دفن شده است. در این تابوت دو گلدان حریر و یک جام نقره ای نیز موجود بود.
بازوبند طلایی با تزیین سر شیر
این بازوبند زیبا که مربوط به حدود 2350 سال پیش است، شش میلی متر ضخامت دارد و به شکل دایره است. قسمتی از آن قوسی نرم به داخل دارد و در دو انتهایش به شکل سر شیر است. بر روی آن نیز فیروزه و سنگ لاجورد مرصع کاری شده است.
این بازوبند طلایی از قبر یک اشراف زاده هخامنشی و طی اکتشافات باستان شناسی به سرپرستی دومورگان در سال 1901 میلادی یافت شد.
گردن بند با مهره های عقیق
این گردن بند ترکیب شده است از 65 مهره عقیق که قطعه بزرگ تر آن به طول 3 و عرض 2 سانتی متر حکاکی شده است. گردن بند در دو سوی سینه قرار می گرفته، سپس 14 مهره گرد به قطر یک سانتی متر و یازده مهره شش گوش در همان اندازه به صورت یک در میان و به وسیله بندی سیمی که از داخل آن عبور می کرد به هم متصل می شده و با 36 مهره ریز به شکل زیتون که خط سفید گردی آن را به دو قسمت هم شکل تقسیم کرده بود تزیین می شده است. این مجموعه با دو مهره کشیده کامل می گشت.
این گردن بند به همان شکل که در تصویر مشاهده می شود، پس از آن که در سال 1901 میلادی در قبر یک اشراف زاده هخامنشی پیدا شد به موزه لوور منتقل و به نمایش گذاشته شد.
در عصر باستان، هنرمندان جواهرساز ایرانی برای بالابردن کیفیت آثارشان از دانه های عقیق رگه دار بهره می گرفتند. نمونه نادری از این دست جواهرات از دوره هخامشی به طور کامل به دست ما رسیده است که خود گویای میل مفرط اشراف زادگان پارسی به زندگی پر تجمل و زرق و برق است.
مجسمه ملکه ناپیرآسو
تا پیش از اکتشافات دومورگان، تمدن عیلامی تمدنی ناشناخته بود و فقط اطلاعات کمی از آن موجود بود. اما کاوش های باستان شناسان فرانسوی در این باره خیره کننده بود. به طوری که در پی آن تمدن عیلام راز و رمزهای خود را آشکار ساخت و نگارش تاریخ و تمدن آن ممکن شد.
یکی از مهم ترین یافته های این کاوش ها، پیکره ملکه ناپیرآسو متعلق به 1300 تا 1340 قبل از میلاد بود. ارتفاع این مجسمه 3300 ساله ایستاده مفرغی، 129 سانتی متر است و 1750 کیلوگرم وزن دارد.
این اثر پیکره ملکه ناپیرآسو همسر اونتاش گال پادشاه بزرگ عیلام در زمان اوج قدرتش است. پیکره در اندازه طبیعی پرداخته شده اما سر و بازوی چپ آن آسیب دیده است. همسر پادشاه عیلامی، پیراهنی آستین کوتاه بر تن دارد با دامنی بلند که اندام او را پوشانده است.
لباس او ملیله دوزی شده و تزییناتی را داراست. ملکه چهار النگو بر مچ دست راست و یک حلقه نامزدی بر انگشتری دست چپ دارد. دستان به حالت احترام و وقار حلقه شده است.
کتیبه نگاره ای بر حاشیه دامن به زبان عیلامی دیده می شود که در آن نام ملکه و عناوین سلطنتی اش حک شده است. او از خدایان خواسته تا او را مورد حمایت خود درآورند و شرحی از خدمات دینی اش را به درگاه آنان بیان کرده است. در پایان نیز نفرین نامه ای آمده است که در آن مجازات هر آن کس که بر پیکره او آسیبی برساند را از خدایان طلب کرده است.
مقدار فلز به کار رفته در این اثر 1750 کیلوگرم است که بیانگر ثروت و رونق اقتصادی دوران پادشاهی عیلام میانه است. پوشش بیرونی مجسمه به طور معمول می باید با طلا و نقره آبکاری شده باشد که از بین رفته است.
لوح حمورابی یا قانون حمورابی
دست یافته های بابلی شوش خیره کننده بود و خبر آن در محافل علم باستان شناسی و تاریخ در جهان شور و غوغای فراون برانگیخت. از آن جمله اِستل قانون حمورابی بود که آن را قدیمی ترین قانون نامه بشری می دانند.
اِستل یا ستون یادمان، سنگ یا لوحه ای قائم است که بر روی آن چیزهایی نوشته یا طرح هایی را به صورت برجسته کنده اند و این ها معمولا یادمان رخدادهای مهم هستند.
این اثر را فاتحان عیلامی پس از فتح بابل به عنوان غنیمتی ارزشمند به شوش آوردند و آن را به نشانه پیروزی درخشان خود به نمایش گذاشتند.
لوح حمورابی که خود غنیمت ایرانیان (عیلامیان) بود، این بار به عنوان غنیمت باستان شناسان فرانسوی به پاریس و موزه لوور منتقل گردید. هرچند که بعدها یک نمونه بدلی از آن ساختند و به دولت ایران اهدا نمودند. نمونه بدلی قانون حمورابی هم اکنون در موزه شوش نگهداری می شود.
برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله ای که تحت عنوان: قانون حمورابی، سمبل تمدن بین النهرین نوشته ام را مطالعه کنید.
لوح سنگی پیروزی نارامسین
لوح سنگی 4200 ساله با نقش برجسته پیروزی نارامسین، نوه سارگن اکدی، یکی دیگر از آثار کشف شده توسط ژان دومورگان فرانسوی است. در این نقش برجسته نارامسین با قامتی بلند، کلاهخودی شاخدار (به نشانه مقام خدایی اش) و با تیر و کمانی در دست در بالا و سمت چپ استل نقش شده است. او رو به خدای خورشید، شَمَش، که او را برگزیده و در پیروزی یاری اش کرده، ادای احترام می کند.
نارامسین پاهایش را روی بدن دو سرباز شکست خورده دشمن (قوم لولوبی) گذاشته است. این در حالی است که یکی از سربازان دشمن با تیری که گردنش را شکافته در حال احتضار است.
سپاهیان شاه نیز که با هشت پیکره نمایش داده شده اند نیزه در دست دارند و پرچم هاشان را به نشانه پیروزی برافراشته اند. در قسمت جلوی صحنه، کوه زاگرس تصویر شده و شاه در حال هدایت سپاه پیروزمندش از شیب کوه است. در بالا نیز دو ستاره به نشانه خدایان آن ها در حال درخشیدن است.
این نقش برجسته لوحی هم دارد که شرح پیروزی نارامسین بر دشمنانش به خط میخی است. طبق یک کتیبه دیگر، بعدها شاه عیلام این کتیبه را به جای غنیمت جنگی به شوش می برد. یعنی جایی که این لوح در سال 1898 میلادی کشف شد.
سیت شمسی – ماکت مفرغی یک معبد عیلامی
سیت شمسی با ابعاد 40 در 60 سانتی متر، یکی از آثار ارزشمند بدست آمده از هنر عیلامیان است که در سال 1904 توسط ژاک دومورگان از دیوار یک معبد در شوش کشف شد.
این اثر بیانگر نحوه برگزاری یک مراسم آیینی در یک معبد است. در میانه، دو مرد برهنه در حال غسل کردن (شستشوی بدن با آیینی خاص) هستند. در پیرامون آنان لوازم برگزاری مراسم مانند ظرف مخصوص نگهداری آب مقدس، شاخه های درختان که نماد درخت مقدس است و یک زیگورات (معابد به شکل پله پله بالارونده) وجود دارد.
کتیبه حک شده روی این اثر نشان می دهد که این یک مراسم آیینی برای برآمدن آفتاب است و به خدای بزرگ اینشوشیناک تعلق دارد. در دوران سلطنت عیلام میانه، صنعتگران شوش در ساخت مجسمه ها و پیکره های مفرغی بسیار چیره دست بودند. در این اثر بخشی از تکنیک های پیشرفته هنرمندان عیلامی در ساخت قالب ها با ترکیب و تلفیق قطعات و عناصر مختلف به وسیله میخ های کوچک و پرچ کردن، نشان داده شده است.
میز قربانی با تزئینات دو مار و چندین الهه
این اثر یک میز قربانی است که در دو طرف آن دو مار (نماد جاودانگی) پهلو گرفته اند و در سه سمت جانبی آن مجسمه پنج الهه وجود دارد. این الهه ها که فقط بازوان و نیم تنه آنها باقی مانده است، ظرفی در دست دارند که احتمالا آب از آن فوران داشته است. در سمت چهارم میز ملحقاتی به منظور نصب آن در دیواره معبد افزوده شده است.
سازنده این میز قربانی، به صورت خیلی زیرکانه و با موجی که به بدن دو مار داده، حفره هایی را به منظور خروج خون قربانی در کناره میز ایجاد کرده است.
در زمان اونتاش – ناپیرشا، بنیان گذار سلسله آگی هالکید، عیلام پا به دوران شکوفای گذاشت. اونتاش یک پایتخت جدید آیینی به نام آل – اونتاش (چغازنبیل امروزی) در 40 کیلومتری جنوب شرقی شوش بر پا داشت. البته برنامه او دوامی نداشت و در زمان پسر و جانشینانش، بسیاری از یادمان های مذهبی آن به شوش (پایتخت قبلی) بازگردانده شد.
از آن جمله این میز قربانی است. این اثر در اندازه های بزرگ و به شکل هوشمندانه ای ساخته شده است که نمایانگر پیشرفت و زبردستی هنرمندان فلزکار عیلامی در این دوره است.
لیوان سفالی بلند با نقش بز کوهی
این لیوان سفالی با ارتفاع 29 و قطر 16 سانتی متر و قدمتی بین 3500 تا 4200 سال پیش از میلاد مسیح در قبرستان آکروپل شوش پیدا شد. این اثر یک نمونه عالی از هنر نگارگری بر سفال در نخستین جوامع کشاورزی ایران و شرق نزدیک باستان است.
اکثر باستان شناسان مبدا صنعت سفالسازی را ایران می دانند. طرح سفال های اولیه ساده و فقط شامل سلسله خطوط و اشکال هندسی بودند که با رنگ سیاه معدنی کشیده می شدند. سپس موضوعاتی از محیط و طبیعت اطراف نیز توجه هنرمند را به خود جلب کرد و نقوش گیاهان، پرندگان و حیوانات به خصوص بز کوهی که نمادی از آب بود در آثار سفالی آشکار شد.
نقوش در ابتدا درون ظرف کشیده می شدند اما بعدها به جدار بیرونی منتقل شدند. همین طور در ابتدا تناسب و تعادل بین اندازه ها رعایت می شد ولی بعدها با به هم خوردن این تناسب هنرمند ایرانی ناخواسته نوعی سبک هنری به وجود آورد، مثلا دم یا گردن بسیار کشیده یا شاخی بسیار پهن و بزرگ در بدنی کوچیک قرار گرفت.
نمونه بارز این سبک هنری که مخصوص ایرانیان باستان است را می توان در این لیوان سفالی در موزه لوور مشاهده کرد. در قسمت بالای لیوان، دسته ای پرندگان آبزی با گردن های دراز که در خطوطی موازی نمایش داده شده اند، بر روی آب در حرکت اند و در قاب زیرین چهار سگ شکاری با اندامی باریک و کشیده در پی شکارند.
در مرکز که قاب اصلی است، هنرمند نهایت ذوق خود را به کار بسته و با استفاده از نمادهای هندسی ساده مانند مثلث و دایره طرحی از بز کوهی در انداخته است که در نهایت سادگی، زیبایی خیره کننده ای دارد.
بز کوهی و جانوران شاخ دار دیگر نزد ایرانیان باستان دارای نیروی جاودانه بوده اند. به احتمال قوی، در آغاز، میان شاخ های خمیده و هلال ماه ارتباطی متصور بوده است. از جانب دیگر، ماه از زمان های بسیار قدیم با باران مربوط بوده چنان که در مقابل آن، خورشید در نظر مردم باستان با گرما و خشکی ارتباط داشته است.
بنابراین، شاخ در نزول باران موثر شمرده می شد و این وابستگی به آب به طور برجسته ای روی این ظرف جلوه داده شده است و قرص ماه که در میان شاخ ها قرار گرفته گویی مخزن آب را در بر دارد. نقش مرغان درازپا که در مرداب ها زندگی می کنند، باز اشاره ای به اهمیت آب است که برای حیات آن ها ضروری است.
رومن گیرشمن، باستان شناس و مورخ معروف فرانسوی معتقد است که ایران زادگاه سفال های منقوش بوده است و در هیچ نقطه ای از دنیا، چنین استادی و مهارتی نمی توان یافت. او با توجه به نزدیکی و حتی در دوره ای همزمان بودن اختراع خط در جلگه مجاور فلات ایران یعنی بین النهرین با نقاشی این نقوش، آن ها را نیز نوعی ابتدایی از خط تصویری به شمار می آورد.
کاسه سفالینه با شکل انسان و طرح مزرعه (به زودی)
پیکرک مردی که بزغاله نذری را حمل می کند (به زودی)
پایه یک ظرف آیینی اهدای نذورات با نقوش جانوری (به زودی)
لوح گلی به خط میخی، فهرست پادشاهان سلسه های اوان و سیماشکی (به زودی)
کاسه سه پایه با نقش بز کوهی (به زودی)
دوره پهلوی، پایان امتیازات انحصاری باستان شناسان فرانسوی در ایران
با روی کار آمدن سلسله پهلوی و تاج گذاری رضا شاه در سال 1925 میلادی، دوران توفق باستان شناسان فرانسوی به پایان رسید. بر اساس قانون جدید، حفریات باستان شناسی در ایران تحت ضابطه و نظارت بیشتری درآمد و مقرر شد یافته های باستان شناسان فرانسوی بین دو طرف تقسیم شود.
بدین منظور، رضا شاه دستور داد تا موزه ایران باستان ساخته شود. آندره گدار فرانسوی، باستان شناس و معمار معروف فرانسوی، ساختمان موزه را طراحی کرد و نهایتا در سال 1316 موزه ایران باستان افتتاح شد.
همچنین رضا شاه ضمن ملاقات با دومکنم نارضایتی خود را از حضور باستان شناسان فرانسوی در شوش نشان داد. به دنبال آن، چند سال بعد و در مهر 1306 (1927 میلادی) مجلس شورای ملی امتیازنامه های 1895 و 1900 میلادی را لغو کرد.
در سال 1928 میلادی مدیران موزه برای نشان دادن روابط دوستانه خود با دولت ایران، تعدادی از عتیقه ها و چند فقره از اشیای کشف شده در حفریات شوش را به موزه ایران باستان اهدا نمودند.
در سال 32-1931 میلادی هیئت باستان شناسی فرانسوی دیگری به سرپرستی رومن گیرشمن از طرف موزه لوور به ایران اعزام شد. هدف آنان یافتن روش دقیق تر برای سامان دهی به بخشی از تاریخ ایران باستان مبتنی بر دستاوردهای باستان شناختی بود.
گیرشمن را می توان پایه گذار اکتشافات باستان شناسی علمی در ایران دانست. او یک روش علمی را به کار بست و از طریق آن توانست ضمن لایه نگاری صحیح، درک معقولانه ای مبتنی بر دانش باستان شناسی از مراحل شکل گیری تمدن، معماری و شهرنشینی ایران در سپیده دم تاریخ را ارائه دهد.
مهم ترین آثار کشف شده در این دوره عبارت اند از:
تخته بازی معروف به بازی 58 حفره
این تخته بازی که مربوط به عصر آهن (قرن 9 تا 11 پیش از میلاد) در ایران است، توسط رومن گیرشمن در سال 1937 و در گورستان شماره B، قبر 217 تپه سیلک کاشان کشف شد. جنس آن سفال (گل پخته)، طول آن 24 و عرضش 11 سانتی متر است.
تخته بازی یکی از سرگرمی های رایج در مصر و خاور نزدیک باستان بوده است. تخته های بازی در اشکال متنوع با خانه ها یا حفره های زیادی برای قرار دادن مهره ها، ساخته می شدند.
این تخته بازی ایرانی، در یکی از مقابر غارت شده گورستان شماره B واقع در تپه سیلک کاشان یافت شده است. البته مهره ها و قواعد بازی به درستی کشف نشده است. در عین حال، با توجه به معمول بودن این بازی در مصر و خاور نزدیک و همچنین با توجه به اسناد و تصاویر باقی مانده از مصر، باستان شناسان توانسته اند قواعد این بازی را حدس بزنند.
این بازی بر تخته سفالی که به دو قسمت قرینه تقسیم می شد صورت می گرفت. هر بخش از تخته 29 سوراخ داشت و هر کدام از بازیگران در صورتی که با پنج مهره و انداختن تاس می توانست با حرکت در بخش خود زودتر به نقطه پایانی برسد برنده می شد.
البته کاربرد این تخته ها به بازی و سرگرمی محدود نبود. به احتمال زیاد، از این تخته ها در مراسم آیینی و نشان دادن خواست خدایان نیز استفاده می شد. در این حالت، انداختن تاس و حرکت مهره ها خواست و تصمیم خدایان برای مرگ یا زنده ماندن را مشخص می کرد.
جام سفالینه پایه دار با نقش پلنگ (به زودی)
قاچاق عتیقه های ایرانی به موزه لوور
بسیاری از آثار ارزشمند راه یافته به موزه لوور توسط قاچاقچیان عتیقه و سودجویان خارجی مستقر در ایران به فرانسه فرستاده شده اند. مخصوصا دهه های پیش از وقوع انقلاب اسلامی را می توان دوران اوج غارت و تاراج آثار فرهنگی ایران دانست.
در این دوره سودجویان و قاچاقچیان اشیای عتیقه به شدت فعال بودند. سفرای کشورهای خارجی در ایران نیز بیکار نبودند و سعی داشتند به هر نحوی از این بازار آشفته بهره گیرند.
آن ها اغلب چمدان های خود را مملو از اشیای عتیقه ایران می کردند و به کشورشان باز می گشتند. یکی از مناطقی که در آن سال ها بهشت غارتگران آثار ملی ایران به شمار می رفت، ایالات شمالی غربی ایران، به ویژه گیلان بود.
تپه های باستانی این مناطق به سادگی شناسایی می شد و کاوش در گورستان های باستانی آن که مملو از اشیا و لوازم شخصی مردگان آن بود با اندک وسایل امکان پذیر بود. جز این، روستاییان ساکن این نواحی نیز عتیقه های زیادی داشتند که توسط دلالان خریداری می شد.
این یافته ها به سرعت وارد شبکه گسترده قاچاق اشیای عتیقه می شد و بخشی از آن به موزه های بزرگ اروپا می رسید. از زمره این آثار جام طلایی مارلیک و مجموعه ای از مفرغینه های لرستان بود.
یک دیپلمات فرانسوی در ایران به نام جی. کیفورد که به جمع آوری مجموعه های عتیقه در ایران علاقه مند بود، در طول ماموریتش در تهران موفق به خرید و جمع آوری نمونه های ارزشمند و درخشانی از مفرغینه های لرستان گردید.
وی در سال 1958 مجموعه خود را به موزه لوور فروخت. این مجموعه بخش مفرغینه های موزه لوور را چنان گسترش داد که اتاقی ویژه در بخش ایران از خاور نزدیک باستان را به آن اختصاص دادند.
مهم ترین آثار خریداری شده از قاچاقچیان عتیقه ایران عبارت اند از:
آثار ارزشمند از مفرغینه های لرستان در موزه لوور پاریس
نمونه ی آلات مفرغی که بعدا به مفرغینه های لرستان مشهور شد، اولین بار در سال 1929 در بازار پاریس مشاهده شد و محل کشف آن ها نامعلوم بود. دو یا سه قطعه بسیار شبیه به آن ها نیز در موزه بریتانیا یافت شد، اما از مبدا آن خبری در دسترس نبود. پس از چند ماه، اطلاعات دقیق متوالی درباره کشفیات مزبور از ایران رسید.
مردم لرستان اولین نمونه ها را به تصادف از خاک در آورده و چون پی برده بودند که این اشیا در بازار ارزشی دارد، دیری نگذشت که از روی نظم و قاعده در مقام جست و جو برآمدند و قبرهایی را که روی آن ها با لوح سنگی پوشیده بود خالی کردند.
بدین طریق، آثار تمدنی که تا آن گاه به کلی ناشناس بود آشکار شد. گیرشمن پس از مطالعه بر روی این آثار به این نتیجه رسید که این اشیا باید متعلق به خاندان های چادرنشین مرکب از سواران یا گردونه رانان جنگنجو بوده باشد که به اقامت در یک محل پایبند نبوده اند.
اشیا مفرغی بدست آمده از مقبره های لرستان شامل طیف وسیعی از ابزار و وسایل مختلفی می شدند که از جمله آن ها می توان به آثار زیر اشاره کرد: وسایل و تجهیزات مربوط به اسب که به شکل حیوانات درست شده بودند، مثل دهنه و مالبند، سلاح و تجهیزات جنگی مثل شمشیر، خنجر و سر نیزه.
ظروف مختلف از جمله جام های بلند و باریک، ظروف سه پایه و ظرف هایی با دسته هایی به شکل حیوانات، مهرهایی به شکل انگشتر با تصاویر مذهبی، تندیس هایی از بت های مورد پرستش آن ها با اشکالی از جانوران مهیب مثل بت های سه سر یا بت هایی با چشم ها و گوش های فراوان.
لوح های چکش کاری شده، مجسمه های کوچکی از حیوانات مثل بز کوهی، ابزاری مثل تبر و کلنگ که تیغه بعضی از تبرها از دهان باز یک جانور وحشی بیرون آمده است.
لوازم آرایش مثل زیورآلاتی با اشکال حیوانات، آینه های برنزی، سنجاق های مفرغی سرگرد با تصاویری از حیوانات و پرندگان که اغلب در لباس و موی مردها یافت شده و قلاب کمربند با صحنه هایی از شکار یا موضوعات اساطیری.
در واقع، فلزکاری لرستان به مرور زمان به سبک خاصی تبدیل شده بود که در آن پیکره ای از یک جانور طبیعی یا خیالی به وسیله ای صرفا تزئینی تبدیل می شد. هلن گاردنر آثار فلزی لرستان را منبع الهامی برای ساخت آثار فلزی در دوره های بعدی می داند. به اعتقاد او:
لرستان زادگاه صنعت رونق یابنده مفرغ گری بود که در سده های هشتم و هفتم پیش از میلاد به عالی ترین مراحل خود رسید.
قابل توجه ترین این نوع اشیا مجسمه های کوچک اسب تک، یا جفت، برای بستن به گردونه است که به صورت نشانه ای از اسبهای واقعی در قبرها قرار می گرفت. همان طور که در ایام پیش از تاریخ معمول بود، در این ایام نیز مجسمه اسب نشانه مرگ، یا نماینده او بود که مرده را به دنیای دیگر می برد.
بر خلاف سیت ها یا سکاها که مردگان خود را با اسب خاک می کردند، ساکنان لرستان به جای اسب، نشانه ای از آن، یعنی لگام اسب را از برنز می ساختند و در زیر سر مرده قرار می دادند. به همین دلیل دهقانانی که آن لگام ها در قبرها پیدا می کنند، آن ها را زیرسری می نامند و این دهانه ها به زیر سری معروف شده اند.
با قرار دادن این لگام ها در زیر سر مردگان، ورود روح آنان را به دنیای جاودانی تامین می کردند و به این طریق دیگر احتیاجی به تدفین اسب آنها نبود.
جام طلای مارلیک، یکی از ارزشمندترین آثار ایران در موزه لوور
جام طلای مارلیک به ارتفاع 11 و عمق دهانه 11 سانتی متر، متعلق به قرن 12 تا 14 قبل از میلاد است و در سال 1956 توسط موزه لوور خریداری شده است.
در فاصله سالهای 1320 تا 1330، دامنه های البرز جولانگاه جویندگان اشیاء عتیقه بود. آنان یافته های خود را از دره گوهررود به بازار قاچاق عتیقه جات می رساندند. معروف ترین و چشم گیرترین این آثار جام های طلایی بودند که از مارلیک، املش، کلاردشت و حسنلو بدست آمده اند و به صورت کلی به جام های مارلیک معروف شدند.
کشف این جام های طلایی منحصر بفرد، باستان شناسان را به این نتیجه رساند که در هزاره اول قبل از میلاد، در این نواحی (گیلان و مازندران) امیرنشینانی زندگی می کردند که دارای فرهنگ و هنری پیشرفته بوده اند.
بیشترین اشیایی که در گور دفینه های مارلیک یافته شده گلدان های تزیینی و جام های بلندی است که از فلزات گران بها ساخته شده است. در این میان گلدان هایی که شکل هیولا در آن کار شده بیشتر است.
جام مارلیک موجود در موزه لوور، از الکتروم (آلیاژی از طلا و نقره) ساخته شده است. بر روی آن تزئیناتی برجسته نمایی و حکاکی شده است که ریشه در اساطیر کهن ایران دارد. در این نقوش که در گردش جام تکرار می شود، اژدهایی دو سر با آرواره های خود غزالی را در کام می کشد.
دسته گلدان به شکل بز کوهی بالدار
تندیس بز کوهی بالدار یکی از آثار به جای مانده مربوط به دوران هخامنشیان است که حدود ۲۵۰۰ سال پیش (سده پنجم پیش از میلاد) به روش موم مذاب ساخته شده است. جنس این عتیقه که به راستی یکی از شاهکارهای هنر مجسمه سازی هخامنشیان است، نقره با روکش طلا و محل اکتشاف آن شهر شوش است و هم اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می شود.
نقش جانوارن شاخ دار از همان آغاز، موضوع معمول هنر ایرانی بود و نمایش این جانوران به تلقین و تاثیر عقاید جادویی یا مذهبی انجام میگرفت. به سبب این نسبت ممتد و بر اثر اهمیت کنایه آمیز و تمثیلی این نقوش در تمام دوره ها نمونه های خوب و پر اثر از جانوران در دست است. اما هنرمندان هخامنشی این موضوع را در هنر به نهایت کمال رسانیدند.
معروف ترین نمونه این هنر، پیکر دو بز کوهی بال دار است از نقره با ریزه کاری های طلایی که دسته کوزه ای بوده است. این دو بز جهنده که گویی تجسم شور و غلیان بهاری است، زنده و پر نیرو و جالب نظرند و از جمله گرانبهاترین اشیای موزه لوور و موزه برلین به شمار می آیند.
برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله ای که تحت عنوان: بز کوهی بالدار، اوج ظرافت هنر هخامنشی نوشته ام را مطالعه کنید.
ریتون سفالی مارلیک (به زودی)
پیکرک معروف به شاهدخت باکتریا (به زودی)
پیکرک خدای عیلامی (به زودی)
تکوک نقره هخامنشی به شکل یک غزال نشسته
این اثر یک “ریتون” یا “تکوک” نقره ای 2500 ساله به ارتفاع 29 سانتی متر است که در کاخ آپادانای شوش کشف شده است. این ظروف نقره ای که معمولا برای نوشیدن شراب استفاده می شده، نشان دهنده سطح بالای تجملات در دربار هخامنشیان است.
“تکوک ها” یا “ریتون ها”، ظروفی منحصربفرد و ایرانی هستند که قدمتشان به 6 هزار سال پیش بر می گردد. جالب آن که این ظرف ها تنها در ایران دیده نمی شوند و نمونه های تاریخی بسیاری در سرتاسر جهان و کشورهایی مانند یونان، ایتالیا و … دارند. در واقع تاریخچه تکوک های جهان به یکی از جنگ های باستانی یکی از دو امپراطوری ایران و یونان باز می گردد.
در آن جنگ که یونانی ها به پیروزی رسیده بودند، تکوک های بسیاری را به عنوان غنیمت با خود به یونان برده و پس از کمی، ساخت ظروف تکوک به تقلید از ایرانیان در یونان باستان نیز رواج یافت و به نام “ریتون” در میان مردم معروف شد.
تکوک ها در واقع شیپوری شکل هستند و از دو قسمت تشکیل شده اند: قسمت بلند آن که به شکل شاخ است و مثل یک لیوان برای نوشیدن شراب استفاده می شود و قسمت انتهایی آن که در ایران باستان معمولا به شکل حیوانات ساخته می شد.
جام های نقره هخامنشی
یکی از آثار هنری و ارزشمند به جا مانده از عصر هخامنشیان، ظروف نقره ای کتیبه دار است که هم اکنون چهار نسخه از آن در موزه های آمریکا، بریتانیا، لوور و رضا عباسی تهران در معرض بازدید علاقمندان قرار دارد. کتیبه های این ظروف یکسان و به خط میخی است که ترجمه آن این است:
اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه همه مردم، پسر خشایار شاه، خشایار شاه پسر داریوش شاه اول هخامنشی، کسی که این بشقاب نقره ای در کاخ او ساخته شد.
نقش داخلی این جام ها که چکش کاری و کنده کاری شده است، نماینده گل آفتاب است. ایرانیان تا دوره ساسانی عادت داشتند که در جام های فلزی کم عمقی شراب بنوشند. این رسم البته عجیب نیست، اما عادت بسیار ظریفی است.
چنین جامی زیبایی شراب را به بهترین وجه نشان می دهد. در جام مسطح شراب گلگون می نماید ولی در جام عمیق رنگ آن سرخ تیره می شود. برجستگی های کف جام نیز سبب می شود که شراب به زیبایی روی آن موج بزند. هخامنشیان در این گونه نکات صاحب ذوق و ظرافت بوده اند.
با توجه به گستردگی موضوع، این پست به صورت مرتب آپدیت خواهد شد. اگر قسمتی از مطالب ناقص است، حتما در آینده کامل خواهد شد …
قبل از بازدید از موزه لوور، حتما پست کاربردی راهنمای بازدید از موزه لوور پاریس را مطالعه کنید.
سلام وقت بخیر ، ممنون از اشتراک گذاری این مطلب زیبا ، آیا تصاویری از سگ شکاری هم در این آثار رویت کردید ، در سفالینه ها و اشیای دیگر، ممنون از شما
سلام، خیلی ممنون از توضیحات عالی
فقط خواهشمندم فهرستی از کل آثار تاریخی ایرانی در این موزه رو با مشخصات بگذارید. ممنون
با سلام و درود
این کار رو فقط مدیران موزه لوور میتونن انجام بدن.
اگر نیاکان ما میدونستن نوه هاشون چقدر وطن فروش و بی عرضه هستن این اشیارو جایی پنهان میکردن که خدا هم نتونه پیداشون کنه
آقای ضابط در حین اختصاربسیار جامع و خوب معرفی کرده اید،درود بر شما چیزی که ذهن من رو مشغول کرد این بود که آیا امکان داره از نظر قوانین موزه هاروزی روزگاری این آثار ارزشمند به ایران باز گردد .
سلام.
فکر نمی کنم همچین اتفاقی بیفته.
سلام ممنون از زحمات بیشمارتون جهت جمع آوری مطالب فوق در حالیکه از خواندن مطالب مذکور احساس غرور بخاطر این فرهنگ غنی بهم دست داد احساس تاسف هم کردم از بی لیاقتی حاکمان وقت و گم شدن این فرهنگ غنی در حال حاضر
سلام
سپاس فراوان از عکسهای بسیار زیباو اطلاعات عالیتون
ای کاش این ها در ایران نگهداری می شد نه در خارج.تا همه بتونن به صورت حضوری بازدید کنن…..ولی در هر صورت خیلی جذاب بود
درود بر شرفت مرد. داشتم میخابیدم اینقدر جذب مطلب شدم یهو نگا کردم دیدم ساعت ۱ و ۵۵ دقیقس! واقعا هم باید گریست هم باید افتخار کرد… باز هم دم شما گرم که باعث شدی ما اینارو ببینیم
آقای ضابط عزیز تشکرو سپاسفراوان از این کار ارزشمند و زیبا…
فقط من با دیدناینها قلبم به درد میاد. و طاقت دیدن ندارم… اینها رو دوست دارم در کشورم بیینم. من از نمایش خانوادم در کشور دیگه لذت نمی برم.
سلام و عرض ادب و احترام
ممنون از تمامیه مطالب خوبتون
باید نشست و گریست برای آثار باستانی که اینقدر ارزشمند هستند و به یغما و رفتهاند و برای کشوری که حتی برای به دست اوردن آثارش هم تلاشی نکرد متاسفم و هیچ چیزی جز تاسف و ناراحتی و سوکوت چیزی باقی نمیماند
سلامبسیار جذاب توضیحدادید و افسوس میخورم کاش قبل از اینکه از موزه دیدن کنم این مطالبو نخوندم اماواقعأ دیدن این همه زیبایی و عظمت آدمو به وجد میاره من و همسرم انقدر احساس غرور کردیم که اونجا با افتخار از ایرانی بودنمون تعریف میکردیم 😍
سلام
عالی بود و غرور آفرین . فقط ممنون میشم اگر بخش هنر اسلامی رو هم بذارین
سلام.
با تشکر از نظر لطف شما، انشالله فرصت بشه چشم حتما.
خیلی عالی بود خیلی لذت بردم اصن چه بودیمو چشدیم تاریخ همیشه مث قهو میمونه خوردنش لذت بخشه ولی تلخه
درود بر شما فرزند پاک ایرانزمین بسیار لذت بردم و به دانشم افزوده شد.
ممنون از نظر لطفتون.
خیلی عالی
ممنون دوست عزیز
سلام
من از اهالی شوش ام ، هر روز که از کنار کاخ آپادانا و تپه های باستانی آکروپل رد میشم فقط حسرت میخورم ،
وقتی به سر شکسته مجسمه عظیم گاو سنگی که زوج دیولافوا چون نمی تونستن با خودشون ببرن با پتک خورد
کردن دلم کباب میشه.
خیلی ممنونم از تلاشی که برای نشون دادن عظمت و تاریخ شوش کشیدید.
سپاس فراوان از شما ……………بسيار زيبا و آموزنده
خواهش می کنم دوست عزیز.
خوشحالم که مورد پسندتون واقع شده.
سلام.سپاس گذارم از زحمتی که کشیدی واین اطلاعات رو در اختیار ما قرار دادی.ازاینکه میراث تاریخی وفرهنگی گذشتگان ما در دورهای قبل به غارت رفته شکی نیست وباعث اندوه ماست ولی چرا کسی اشاره ای به عصر کنونی که بسیاری از اجناس تاریخی ما توسط کاوشگران دارن کشف وبه خارج کشور میرن نمیکنه الان که فرانسویااینجا نیستن مقصر کیه چرا دولت جمهوری اسلامی خریداریشون نمیکنه ودر موزه قرار نمیده
فکنم جاشون تو همون موزه های خارجی بهتره کسی تخریبشون نمیکنه وکسی اونجا باتاریخ قبل اسلام هم مشکلی نداره(به نظرم تنها کسی که به تاریخ ایران اهمیت می داد رضاشاه بود چون بیسواد هم بود ولی از خیلیا بیشتر حالیش می شد تاریخ قضاوت میکنه
درود و سپاس فراوان.
بسیار عالی بود. خسته نباشید.
آیا امکان داره که منابعتون رو بنویسید؟
و یک پیشنهاد، اگر اشکال نداشته باشه، بهتر نیست “باکتریا” با توجه به معنیاش، “باختری” ترجمه بشه؟
بازم ممنون.
سلام دوست عزیز.
خیلی ممنون از توجهتون و پیشنهادی که دادین.
در مورد منابع باید بگم که به صورت کلی توی این سایت در هیچ مقاله ای منابع رو ذکر نمیکنم. دلیلش هم شخصی است. ولی قاعدتا از منابع مختلف و متنوعی استفاده میکنم و همیشه سعیم در این بوده که منابع حتما معتبر باشند.
در مورد پیشنهاد خوبتون هم میشه از کلمه “باختری” استفاده کرد. در عین حال چون توی منابع تاریخی بیشتر همون نام “باکتریا” استفاده شده، ترجمه نکردم دیگه. ولی خوب توجه داشته باشیم که باکتریا یا باختری، به طور کلی به منطقه ای تاریخی در آسیای میانه اطلاق میشه که در چند کشور افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان کنونی قرار داشته و حتی ممکنه الان به خصوص بگن که همون شهر “بلخ” افغانستان هست. ولی خوب بلخ فقط یکی از شهرهای منطقه بزرگ “باکتریا” بوده.
با تشکر فراوان از نکته سنجی و پیشنهاد خوبتون.
بسیار آموزنده و دقیق ممنون از زحمتتون فقط یه سوال داشتم ازتون طلارو از چند هزار سال قبل تونستن به اشکال تبدیل کنن یعنی مثلا النگو و تاج و اینجور چیزا بسازن؟
سلام دوست عزیز.
متاسفانه اطلاع دقیقی از سال ساخت زیورآلات طلا ندارم، ولی اون چیزی که حداقل در موزه لوور به چشم دیدم این هست که در زمان هخامنشیان یعنی 2500 سال پیش، دستبند و گردنبند طلا با بالاترین کیفیت و ظرافت ممکن ساخته شده است.
خیلی لذت بردم و خیلی افسوس خوردم که مردمانی که زمانی انقدر قدرتمند و سیاستمدار بودن به چه روزی افتادن که تمام آثار باستانیشون تو یه کشور دیگس که هزاران کیلومتر دورتر از صاحبان اصلیشه
سلام جناب جوکار.
هم جای تاسف داره که حاکمان قاجار چقدر راحت و بی اعتنا از کنار این گنجینه های ارزشمند گذشتند و هم از طرفی جای خوشحالی هست که حداقل گوشه ای از آثار ایران باستان به بهترین شکل در فرانسه در معرض دید جهانیان قرار گرفته.
خیلی جالب بود.ممنون و سپاسگزارم
سلامت باشین.
داشتم از تعجب سکته میکردم تمام این آثار تاریخی دوران قاجار از ایران به فرانسه رفت ولی جایه جالبش ایجاست که دوران احمدی نژاد یه غاری تویه بندر عباس پیدا شد که جواهرات ومجسمه های از طلا پیدا شد که گنج کوروش کبیر بود بعد دیگه هیچ کس نفهمید اون غار چه بلایی سرش اومد
سلام عالی خیلی ممنونم از شما من به عنوان یک علاقع مند به تاریخ ایران باستان لذت بردم اما افسوس که ایرانیان در سلسه های قبل قدر این آثار رو ندانسته اند و آنها را به پاریس برده اند و ما امکان نگهداری و دیدن و افتخار کردن به فرهنگ و تمدن خود را در ایران نداریم
سلام.
خیلی ممنون از لطفتون.
خوشحالم که مورد نظرتون واقع شده.
در عین حال که جای افسوس داره که این آثار در ایران نیست، از طرفی خوشحالم که حداقل در یکی از بزرگ ترین موزه های دنیا، امکان بازدید از شاهکارهای ایران برای تمام مردم دنیا وجود دارد.
خیلی عالی بود برای من که باستان شناسی میخونم و نمیتونم به پاریس بیام و دیدن کنم .ممنونم از شما واقعا
خیلی ممنون از لطفتون.
امیدوارم به زودی به پاریس سفر کنید و از نزدیک از دیدن موزه لوور لذت ببرین.
دستمریزاد..
سلام
دروود به همت و تلاش شما برای روشنگری و معرفی آثار بکر ایرانی .
موفق باشید.
سلام.
خیلی ممنون از پیامتون.
به عنوان یک علاقمند به تاریخ و هنر ایرانی، این کمترین کاری هست که می تونم انجام بدم.
عالی بود ممنون 🌹
ممنونم. خوشحالم که مورد توجهتون قرار گرفته.
عالی . ممنون از به اشتراک گذاری ها.
ممنون دوست عزیز.
سلام و خسته نباشید
واقعا لذت بردم از پیشینه ی با شکوه کشورم از این هجمه عظیم فرهنگ و تمدن بالای ایران باستان به وجد اومدم مخصوصا اون جایی که نامزد پادشاه ایرانی اونتاش گال حلقه نامزدیش رو دقیقا انداخته تو انگشت انگشتری دست چپ و این نشون میده دنیای مدرن و سنت و فرهنگ و آداب و رسوم و هر رفتاری که مردم دنیا از روی آداب گذشتگانشون انجام میدن برمیگرده به زادگاه اصلی تمدن یعنی ایران. من فکر نمیکردم مجسمه های زیبایی مثل بز کوهی بالدار هم وجود داشته باشه و چه زیبا و لطیف ساخته شده به طوری که به عمر خودم ندیدم چنین طراحی زیبایی. اگر چه ایران امروز از دنیای مدرن 50 سال عقبه با این حال دنیای مدرن 2300 سال از تمدن ایران باستان عقبه. ممنون بابت این مطلب خیلی مفید امیدوارم وارثان خوبی باشیم برای این میراث با ارزش.